کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

شمارش

شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم                    ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم


نیست از هیچ طرف راه برون شد زشبم                 زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم

 

از ازل ایل وتبارم همه عاشق بودند         سخت دلبسته ی این ایل وتبارم چه کنم

 

من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام          چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم

 

یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است          میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟!






نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1390/05/05 ساعت 19:19

به نام ستاره ی شب تاریکم…یک شب خوب تو اسمون…یک ستاره چشمک زنون…خندیدو گفت کنارتم تا اخرش تاپای جون…ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون…اما زیادطول نکشید عشق منو ستاره جون…ماهه اومدستاره رو دزدیدو برد نامهربون… ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم زبون… حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به اسمون

ستاره 1390/05/05 ساعت 19:26

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
بهردرش که بخوانند بی خبر نرود
طمع در ان لب شیرین نکردم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
سواد دیده غمدیده ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
زمن چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزه گر و هرجایی
که هیچ کار زپیشت بدین هنر نرود
مکن بچشم حقارت نگاه در من مست
که اب روی شریعت بدین قدر نرود
من گدا هوس سرو قامتی دارم
که دست در کمرش جز سیم و زر نرود
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت نرود
سیاه نامه تر از خود کسی نمیبینم
چگونه چون قلم دود دل بسر نرود
بتاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود
بیار باده و اول بدست حافظ ده
بشرط انکه مجلس سخن بدر نرود

نوشین 1390/05/05 ساعت 20:31

عالی بود.هرکی ندونه فکر میکنه شما شاعرید.ولی ای کاش شاعر این شعر ها رو هم بنویسید.ممنون

مجتبی 1390/05/07 ساعت 09:09

ممنونم.از کجا معلوم!شاید باشیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد