ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سالار کربلا
مرغ روحم بال خود را باز کـــرد از خودیـــت تا خـــدا پرواز کــرد
بال بگشود و کشید از سینه پر تا کـه آرد از مدینـــه یــک خبــر
عالم جان را دهد امشب نویــد در سپهر معرفـــت اختـــر دمیـد
مـعنـی نـور عــلا نـــور آمـــــده یا که موسـی باز ازطــور آمـــده
جان مرده جان گرفته با دمــش جان صد عیسی فدای مقدمش
یک جـهان جان بر قدوم او نثــار گل بپاشیــد ازیمیــن و از یســار
آســتان بوس حریمش جبرئــیل آیتــی ز آیــات سـبحان الجلیــل
معنــی و تفسیــر الفجر آمــــده حاصل تـــــزوج دو بحـــر آمــــده
کعبه از هجر حریـــمش محتضــر انــبیــااز مقـــــــدم او مفتـــــخر
گیتــی ازنــورش چراغـــان آمده عاصیــان اربــاب غفـــران آمــــده
اینـکه خوانندش به آوایــی جلی نیستی کس جز حسین ابن علیاو فــــروغ دیده اهل کســـاست دردمندان ذکــر نام او شفاســـت
درنماز عشـــق محـــرابم تویــی فاش میــگویـــم که اربابــم تویــی
دانــش آمــوز علــــی روز حنیـــن نکتــه آمـــوز شهیــدان یا حسـین
ای امیـــرکشــــــور دلـــدادگـــی اســــوه صبـــر و رضـــا وبندگـــی
ناخدای کشتـــی و فلک نجــــات تا قیامــــت تشــنه کام تــو فـــرات
مهــــر تــو در قلب ما ازابتداست صحنــه جانبـــازی توکربــــــلاست
ای حرمــــت قبـــله حاجــات مـا نام تو ذکـــر همه ســـاعــات مـــا
ای فـــروغ نـــــور حســن ابتـــدا قسمتـــم کن یک نجف یک کربـــلا
شعـر میلاد حضرت اباعبـــدالـــه ســـــروده شــده در اول شـــعبان
نشان کربلا
عباس یعنی با شهیدان همنوازی عباس یعنی یک نیستان تکنوازی
عباس یعنی تا شهادت یکهتازی عباس یعنی عشق یعنی پاکبازی
عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق یعنی مسیر پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا معنای عباس لب تشنه رفتن تا خدا معنای عباس
صد چاک رفتن تا حریم کبریایی صد پاره گشتن در طریق آشنایی
بی دست با شاه شهیدان دست دادن بی سر به راه عشق و ایمان سر نهادن
بی چشم دیدن چهره رؤیایی یار جاری شدن در دیدن دریایی یار
بی لب نهادن لب به جام باده عشق بی کام نوشیدن تمام باده عشق
این است مفهوم بلند نام عباس در ساحل بی ساحلی آرام عباس
یک مشک آب سرد و دریایی طراوت یک بارقه از حق و خورشیدی حرارت
وقتی که اقیانوس رادرمشک میریخت ازچشمه چشمان دریااشک میریخت
در آرزوی نوش یک جرعه از آن لب جان فرات تشنه آتش بود از تب
خون علی عباس راتقریر میکرد آیات سرخ عشق ر تفسیر میکرد
وقتی زفرط تشنگی آلاله میسوخت گلهای زهرا از لهیب ناله میسوخت
میسوخت در چنگال شب باغ ستاره میسوخت جانش از تف داغ ستاره
آمد به سوی خیمه اقیانوس بر دوش آمد ندای خونین حق را حلقه بر گوش
عباس بود و یاری خون خدا بود در چلچراغ چشم او محشر به پا بود
عباس بود و لشگر شب در مقابل عباس بود و مجمر خورشید در دل
وقتی که قامت پیش خورشید آب میکرد طفل حزین عشق را سیراب میکرد
وقتی که دست دست حق ازدست می رفت تا خلوت ساقیکوثر مست می رفت
پایان او آغاز ناموس وفا بود پایان او آغاز کار مصطفی بود
با گامهای شور آهنگ دگر زد بر چهره شب رنگ رخسار سحر زد
عباس یعنی یک نیستان تک نوازی هفتاد و دو آهنگ حق را همنواییسلام اى چارمین نور الهى
کلیم وادى طور الهى
تو آن شاهى که در بزم مناجاتخدا مىکرد با نامت مباهات
تو را سجاده داران مىشناسند
تو را سجده گزاران مىشناسند
تو سجادى تو سجاده نشینی
تو در زهد و ورع تنهاترینى
قیامت مىشود پیدا جبینتبه صوت «این زین العابدینت»
شبیه تو خدا عابد ندارد
مدینه غیر تو زاهد ندارد
تو با درماندگان خود شفیعى
تو با خیل جذامىها رفیقى
سحرها نان و خرما روى دوشت
صداى سائلان تو به گوشت
فرزدق را تو شعر تازه دادى
تو بر شعر ترش آوازه دادى
تو میقاتى تو مشعر زاده هستى
عزیز من پیمبر زاده هستى
تو کز نسل امیر المؤمنینى
پیمبر زاده ایران زمینى
سزد شاهان فتند اینجا به زانو
علىبن الحسین شهر بانو
تو را ایرانیان رب مىشناسند
تو را با نام زینب مىشناسند
تو در افلاک زین العابدینى
تو روى خاک با ما همنشینى
قتیل تار گیسوى تو اصغر
فدایى تو باشد همچو اکبر
ابوفاضل همان ماه مدینه
کنارت دست دارد روى سینه
تو کوه عصمتى، لرزش ندارى
تو از غیر خدا خواهش ندارى
تو در بالاى منبر چون رسولىتو در محراب خود گویا بتولى
تو بابایى چنان شمشیر دارىتو بابایى ز نسل شیر دارى
تو را شب زنده داران مىپرستندلبت را روزه داران مىپرستند
تو جنسات از نیستان غدیر است
تو نامت روى دیوان غدیر است
چقدر شعر !!
خب هم اعیاد بزرگیه هم مقامشون خیلی بالاست و هم شعرای قشنگی بود و حیف بود.امیدوارم همونقدر که به دل من نشست به دل بقیه هم بشینه.
عیدتون مبارک