کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

اشتباه دیروزتو تکرار نکن!!


اشتباه دیروزتو تکرار نکن


خواسته قلبی تو به همراه تلاش زیادت عامل شکوهمندترین تغییرات مثبت زندگیته.
حتما تا حالا برات پیش اومده که چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای. آرزوهایی که ذره ذره وجودت نیاز به داشتنشون فریاد می زنه. همون آرزوهایی که دلت به خاطرش می تپه. توو رویاهات همیشه دنبالشی.
خواستنی از جنس آتش اشتیاق، سوزان و ملتهب، مثل نیاز یه ماهی به آب برای حیات.
هر چیز نهایی داره، بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی داره؟ چه بهایی واسه دریافت خواسته هات حاضری بپردازی؟ از چه چیز ارزشمند و عزیزی واسه رسیدن به خواسته هات می گذری و مایه می ذاری؟
واسه رسیدن به همون که قلب و روح و جسم و تموم وجودت خواهش رسیدن به اون خواسته هاست. چند بار ناخواسته تو محاصره ابرهای تیره تردید و نا امیدی صدای تو گوشت زمزمه کرده، افسوس، حیف که نمی شه، کاش ممکن بود، اما ممکن نیست. همون صدایی که گاهی جرات تلاش و تجربه ثمره تلاشتو ازت می گیره...
و یه روز ممکنه به خودت بگی و ببینی، تحت تاثیر اون صداها نا خوانده، تو از یاد بردی که چه می خواستی.
خواستنی که از عمق وجود باشه، نتونستن و نشدن سرش نمی شه، مگه بچگی هاتو از یاد بردی، که وقتی یه عروسک یا یه ماشین پشت ویترین اسباب بازی فروشی چشمتو می گرفت هیچ منطقی پاهای معصومت واسه گذشتن از اون خواسته مردد نمی کرد.
چطوری اون لحظه نمی شه و حالا نمی تونم پدر و مادرت رو نمی فهمی و قبول نمی کردی؟ اونطور اونو می خواستی که نشدن برات بی معنی بود. تکان نخوردن و سفت و سخت ایستادن و پافشاریت جلوی اون اسباب بازی تا لحظه که بهش برسی رو از یاد بردی؟؟؟
چطوری یادت رفته خواستن، نتوانستن رو نمی پذیره، اشتیاق رسیدن به یه آرزوی قلبی نتونستن و نشدنو نمی فهمه، خواستن فقط یک معنی داره اونم توانستنه؟!!
چطور شد که امروز ما بدون این که متوجه بشویم. نخواستن رو با نتوانستن عوضی گرفتیم؟ چون به درستی پی نبردیم اونجا که نتوانستیم به سبب این بود که واقعا نخواسته بودیم.
اگر فقط بخوای و باور کنی که بهش می رسی کل قانونمندی های کائنات همسو با تو میشه.خواستن به تو نیرو و انرژی می ده که تموم درهای بسته رو به روت باز می کنه و تو رو با تلاشی تجهیز می کنه که با قدرتی عظیم فقط رو یه نقطه متمرکز شده که بی شک تو رو به کامیابی می رسونه مهم ایمان و اعتقادت به خواستته، خواستن رویایی که فکر رسیدن بهش، عشق و تقلا و تلاش رو در تو زنده و صد برابر می کنه همون که تو رو مشتاق تلاش می کنه.
اگه چیزی که تو رو به تلاش کردن تشویق می کنه همون شعله داغ اشتیاق باشه, دیگه هیچ مانعی تو رو نمیترسونه، هیچ نگرانی دلت رو نی لرزونه، همه خواسته هات توی یه هدف جمع می شه او هدف اولویت اول و شماره یکی که همه چیز تابع اونه.
هیچ قدرتی تاب ایستادن مقابل خواسته قلبی تورو نداره. اگه عشقت به آرزو و اهدافت در اون حد متعالی و بالای خودشه، اگه آرزوی رسیدن به خواسته هات اون طور تو رو بی تاب و بی قرار می کنه که شب و روز بهش فکر می کنی، از همین حالا تو رو می بینم که به خواسته هات رسیدی و اگه بهش نرسی مقصر فقط خودتی.
اگه به خواسته هات نرسیدی یا اون قدر برات ارزش نداشت و نمی خواستیش که همپای بهاش براشون خرج کنی و سختی و رنجش را واسه رسیدن به گنجش به جون بخری یا تو روزمرگی و بطالت زیر خروارها یاس و ترس دفنش کردی و واسه تبرئه خودت وقتی یادش افتادی فقط سری از افسوس تکان دادی و گفتی افسوس که رویاهای من شدنی نبود.
و چه غم انگیز است که یه عمر فقط به خاطر ترس توی یک زندگی که اصلا دوستش نداری در جا بزنی، اون زندگی ای که با روحیات و خواسته ات تو هیچ تناسبی نداره و فقط به خاطر این که جسارت ترکشو نداری به خاطر این که جسارت کنار گذاشتن ترستو از یاد بردی و به طعم تلخ اشتباه عادت کردی تحملش می کنی.
چه کسی به تو یاد داد که معنای زندگی محدود به تکرار عادت هاست؟ آخرش چی؟ جاذبه این تکرارهای بی اراده حداکثر تا چند سال دیگه دوام دارد؟ بالاخره تاریخ انقضا اونم می رسه.
گاهی به سبب ترسی که بهش چسبیدیم حتی متوجه نیستیم ترس از یه اتفاق ممکنه خیلی وحشتناک و زجرآور رخداد اون اتفاق باشه.
اگه با تموم وجودت برای رسیدن به رویاهات تلاش کنی احتمال به دست آوردنشون بیشتر نمیشه؟ پس چرا ترسیدی تلاش کنی؟
اشتباه دیروز رو تکرار نکن.
اگه دیروز و امروز و فردات تو سیاهی و غم و غصه مثل همن، کوتهی از خودته که هنوز به خودت نیومدی و هوشیار نشدی و نخواستی و فقط نخواستی تا بتونی به بهترین تغییرش بدی. زندگی بی لطفی که فقط از سر عادت به تکرارش مشغولی ارزش زندگی کردن داره؟
خواسته قلبی تو به همراه تلاش زیادت عامل شکوهمندترین تغییرات مثبت زندگیته و تا کی نرسیدن به آرزو هات رو گردن نتونستنی ها می ندازی؟ 

ستاره 1390/01/30 ساعت 20:14
نظرات 12 + ارسال نظر
میترا 1390/01/30 ساعت 22:11 http://pouyacarpet.mihanblog.com/

5.432098720844.50789249724سلام
با
دختران قالی باف
آپم
منتظترم

میترا 1390/01/30 ساعت 22:13 http://pouyacarpet.mihanblog.com/

5.679012299059994.71279670166سلام
با
دختران قالی باف
آپم
منتظترم

پدر بزرگ 1390/02/02 ساعت 12:34

و برای آدمی نیست مگر آنچه که تلاش کرده است @ و البته انسان پاداش سعی و عمل خود را بزودی خواهد دید

دموزین 1390/02/03 ساعت 16:37

واقعا٬به نظر من بدترین چیز اینه که آدم تو زندگیش نا امید بشه و دست از تلاش برداره!
ممنون از مطلبتون که پُر از انرژی مثبت بود.

پشت کنکوری 1390/02/03 ساعت 17:42

سلام ستاره خانم با تشکر از مطلبتون
یه زحمتی داشم براتون! شما که دستتون تو کار خیره ممکنه که با یک پرسوجو ساده از ورودی های خواهران تو کنکور سال قبل بپرسید که من حداقل باید چه رتبه ای تو رشته انسانی بیارم تا حسابداری دانشگاه ارشاد قبولشم؟
اگه منو راهنمایی کنید خیلی ازتون ممنون میشم

دموزین 1390/02/04 ساعت 20:02

ببخشید من دیدم که ستاره خانم هنوز جواب ندادن گفتم بنابر تجارب خودم جواب این پشت کنکوری عزیز رو بدم!من فکر کنم با رتبه سه تا پنج هزار انسانی اگه سهمیه منطقه یک باشین بتونین حسابداری ارشاد قبول بشین!
(با عذرخواهی مجدد از ستاره خانم)

ستاره 1390/02/04 ساعت 21:05

راستش هنوز تحقیقاتم کامل نشده بود .سوال ایشون مربوط به من نبود هر کس که میدونست میتونست جواب بده .تو وبلاگ این حرفا نیست...!البته من فکر میکنم یه کم ایده ال گفتی 3 تا 5 ماله رشته های بالاتر مثل حقوقه معمولا...فکر کنم 6 یا 7 هزار.ارشاد جز دانشگاه های رتبه الف دفترچه است.
دوست کنکوری...امیدوارم تلاش کنی و یا ارشاد یا هر جای دیگه که دوست داری قبول شی و موفق باشی .

پشت کنکورى 1390/02/04 ساعت 23:42

واقعأ ازتون ممنوم و امیدوارم به دعای شما دوستان عزیز بزرگترم رتبه ى زیر ۷هزار بیارم و به جمع گرم شما بپیوندم؛ به امید دیدار!‏


دموزین 1390/02/05 ساعت 15:20

خب ما که داریم دعا می کنیم امیدواریم که رتبه ت خیلی بهتر از این حرفا بشه و یه دانشگاه دولتی خوب قبول بشی( ;

ستاره 1390/02/05 ساعت 20:26

انشالله که هرجا قسمتت باشه قبول میشی! و یه جای خوب! الان اصلا نمیتونی فکرش رو هم بکنی کجا و چی قبول میشی!خود من اصلا فکر نمیکردم حسابداری اونم ارشاد بخونم ولی الان ناراضی نیستم رشته ام رو دوست دارم و ارشاد و همه دانشجویاهاش رو هم همینطور.دوست کنکوری !نمیدونم چطوری با دانشگاه ما اشنا شدی ولی اینم بگم ارشاد با اینکه کوچیکه ولی صمیمیتی خاص بین دانشجو هاش موج میزنه و ویژگی های خاص خودش رو داره.
به هر حال موفق باشی و اگر بازم نیاز به کمک داشتی بگو. تو این وبلاگ همه یه پا استادند.!!!

مامان بزرگ 1390/02/06 ساعت 16:44

اگه به ارشاد فکر کنی شاید دانشگاه آزاد کهکلویه و بویر احمر قبول بشی شاید .
به دانشگاه تهران فکر کن تا حداقل ارشاد بتونی قبول بشی .
بد میگم بچه ها

دموزین 1390/02/07 ساعت 20:00

نه٬اتفاقا به نکته خیلی مهمی اشاره کردین!
ماهارو که می بینی اینجا قبول شدیم قرار بود بریم آکسفورد!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد