کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

13 به در !


ایرانی !

میدونی چرا هر سال 13 فروردین از خونه میزنی بیرون میری تو طبیعت !!؟

میدونی چرا از وقتی که یادت میاد بهت گفتن عدد 13 نحسه !!؟



در زمان خشایار شاه ، ایران بزرگ ما شامل 127 ایالت از هند تا حبشه بوده است که یکی از این ایالات مصر بوده است . خشایار شاه در سومین سالگرد پادشاهی خود ، قصد حمله به یونان را می کند . همسر وی با نام " وشتی" ، با این حمله مخالفت میکند.

خشایار شاه یک مشاور یهودی بنام مردخای (Mordekhay) داشته است ( مقبره وی به همراه برادرزاده اش استر در همدان است که پس از بیت المقدس ، مقدس ترین مکان برای یهودیان است زیرا معتقدند که این دو بیشترین خدمت را به نژاد یهود کرده اند )

یهودیان بسیار موافق این حمله بودند و دوست داشتند که امپراطوری یونان توسط امپراطوری ایران نابود شود زیرا یهودیان و یونانیان ( رومیان ) دشمنی قدیمی با هم داشته اند که در حال حاضر هم وجود دارد ( مسئله ای بنام یهود ستیزی که در بین مسیحیان وجود دارد به همین اختلاف دیرینه باز می گردد )

مردخای با استفاده از این موضوع ( مخالفت وشتی با شاه ) و دسیسه چینی و نیز ترساندن خشایارشاه از کشته شدن بدست وشتی و به سلطنت رسیدن پسر وشتی ، وی را تحریک می نماید و روزی ، خشایارشاه در حال مستی ، به وشتی فرمان میدهدکه برهنه شود و از مقابل تمام سرداران سپاهش عبور نماید اما وشتی از این کار امتناع می ورزد و شاه به سبب این مخالفت ، وشتی را خلع و اخراج میکند .

به پیشنهاد مردخای ، زیباترین دختران از کل ایالات ایران جمع آوری میشوند تا خشایارشاه از میان آنان برای خود همسری اختیار نماید.

مردخای برادرزاده خود با نام " هاداسا " را در میان داوطلبین قرار میدهد . از آنجاییکه هاداسا نامی یهودی بوده است و این نقشه مردخای را نقش بر آب میکرد ، اسم او را به " استر " ( استار یا ستاره ) تغییر می دهد که نامی ایرانی است . ( تا پیش از روز انتخاب و با ترتیبی که توسط مردخای اتخاذ و توسط یکی از خادمین دربار که او هم یهودی بوده است انجام میشود ، هر شب و قبل از خواب ،  استر (Ester) از پشت پرده ای برای خشایارشاه داستانهای عاشقانه تعریف می کرده است ) . سرانجام با استفاده از ترفندهای مختلف ، استر به همسری شاه ایران در می آید . استر و مردخای از یهودیان مارانوس بودند ( یهودیان نفوذی که دین خود را مخفی می کردند )

( گفته می شود که استر بر خلاف دختران دیگر زیبا نبوده است اما با استفاده از جادو در نظر شاه ایران زیبا جلوه داده میشود )


* * *


هامان ، وزیر لایق ایرانی ، متوجه دیدارهای پنهانی مردخای و استر می شود و گمان میکند که خیانتی در کار است اما پس از پیگیریهای بسیار اصل موضوع را در میابد و با توجه به این که مردخای و سایر یهودیان ، منشاء بسیاری از اختلافات در حکومت بوده اند ، خشایارشاه را راضی می کند تا آنها را اخراج نماید . خشایارشاه ، موضوع را با استر درمیان می گذارد و استر نیز مسئله را به اطلاع مردخای میرساند و پس از آن یک اتفاق بزرگ و ناگوار در ایران رخ می دهد .

در شب 12 فروردین ، خشایارشاه با دسیسه این دو و در حالت مستی حکم قتل وزیر خود هامان و خانواده و قوم وی را امضا میکند و نیز به یهودیان اجازه میدهد تا بتوانند آزادانه دشمنان خود را بقتل برسانند و در روز 13 فروردین این حکم به صورت وحشیانه ای توسط یهودیان اجرا می گردد و 15 قوم ایرانی که شامل بیش از 70 هزار مرد و زن و کودک بوده اند ( تا 500 هزار نیز نقل شده است ) ،  توسط یهودیان قتل عام میشوند .

( به نقلی ؛ استر و مردخای شاه را راضی میکنند که هامان را برکنار کند و پس از برکناری او ، شاه مردخای را به وزارت منصوب میکند و پس از آن شاه در شبی و در حال مستی ، مهر پادشاهی را در اختیار مردخای میگذارد و مردخای این حکم را نوشته ، مهر می نماید و به سراسر ایران میفرستد . تورات می گوید در سراسر ایران ، همه از یهودیان می ترسیدند تمام حاکمان و استان داران ، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای ، به یهودیان کمک می کردند . و به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را از دم شمشیر گذرانده و کشتند . آنچه که تورات و یهودیان بر آن تاکید دارند ، این است که آنان در این ماجرا که پانزده ملت ایران را نابود کرده اند و هزاران نفر از هنرمندان ، اندیشمندان و مردم عادی را کشته اند ، پیش دستی و قتل عام پیش گیرانه بوده است . )

از آن پس ، همه ساله یهودیان روزهای بعد از این واقعه ( چهاردهم و پانزدهم ) را به جشن و پایکوبی می پردازند و در برخی کشورها و شهرها ( بخصوص در بیت المقدس ) کارناوالهای شادی راه می اندازند . این جشن ، " پوریم " یا " جشن کشتار ایرانیان " نام دارد . این قتل عام عظیم ، مستند به کتاب استر از دفاتر تلمود ( کتاب مقدس یهودیان ) می باشد .

برای همین ایرانیان ، اعتقاد به نحس بودن عدد 13 دارند و برای بزرگداشت این واقعه عظیم ، ما هر سال در روز 13 فروردین خانه خود را ترک میکنیم تا یکبار دیگر در خانه خود به قتل نرسیم !!



 

نظرات 22 + ارسال نظر
سامان 1390/01/11 ساعت 21:09

ازبس که نحسی تو.......

دموزین 1390/01/11 ساعت 22:36

اگه با رفتن به طبیعت از نحسی کم میشه من فکر کنم باید از دم سال تحویل تا الان تو طبیعت می موندم!!!!چرا امسال این جوریه!هنوز چند روز ازش نگذشته هی اتفاقای بد می افته!خدا تا آخرشو به خیر کنه!) :

من که نحسی رو قبول ندارم !

ستاره 1390/01/13 ساعت 21:36

13 بدر برای من که خوب بود.گرچه منم سال رو با خبرهای بد و اتفاقای بد شروع کردم ولی انگار داره بهتر میشه.بیایید واسه هم دعا کنیم سال خوبی داشته باشیم و بقیه اش به خیر بگذره.

درست میشه انشالله !

مامان بزرگ 1390/01/14 ساعت 17:48

ستاره خانم التماس دعا

این همون مادر بزرگه یا اسم جدیده !!؟

دموزین 1390/01/14 ساعت 20:57

آره سیزده به در خوب بود٬اما نمیدونم چرا اول سال هی خبرای بد رسید.علی الخصوص این که خیلیا دیگه تو جمع خانواده هاشون نیستن!منم دعا می کنم که این روند زودتر تموم شه!

امیدوارم از این به بعد خبرای خوب بشنوید

ستاره 1390/01/14 ساعت 23:11

دعای من مستجاب شد.من که الان خبر خیلی خوبی شنیدم.خبری که فکر میکردم عکسش اتفاق بیافته ولی نشد.خدا رو شکر .امیدورارم مشکلات بقیه هم حل بشه و روند خوشی هاشون شروع بشه.

قهرمانی 1390/01/15 ساعت 22:35

سلام به همه دوستان.
نه من این مامان بزرگ نیستم.خیلی وقته با قهرمانی میام.
امیدوارم سیزده بدر خوبی داشته باشین.امسال برای اولین بار سبزه گره زدم البته نه برای خودم به نیت یکی از دوستان که سیزده بدر ایران نبود و به من گفت براش سبزه گره بزنم.امیدوارم سال خیلی خوبی باشه برای همه.

مامان بزرگ 1390/01/16 ساعت 08:59

برات دعا میکنم که بختت باز بشه قهرمانی جون یه شوهر مثل گلزار برات پیدا بشه

قهرمانی 1390/01/16 ساعت 18:06

مادر بزرگ من مجرد نیستم که برام دعای خیر میکنید انشاالله قسمت خودتون بشه ;)

پدر بزرگ 1390/01/16 ساعت 19:13

تا کمی پیش که خودش التماس دعا داشت !! حالا واسه بقیه دعا میکنه !

قهرمانی 1390/01/20 ساعت 12:32

پدر بزرگ من یه چیزی گفتم شما چرا باور کردین؟!!!!

مامان بزرگ 1390/01/20 ساعت 12:53

این پدر بزرگ عادت داره تو همه چیز خودش رو دخالت بده شما زیاد توجه نکن

قهرمانی 1390/01/20 ساعت 16:48

دیگه تا حد دخالت نبود مادر بزرگ جون گناه داره پدر بزرگ...نظرشون بود که گفتن.

پدر بزرگ 1390/01/22 ساعت 18:04

چی رو باور کردم‌!؟
منظور بنده مامان بزرگ بودکه واسه خانم قهرمانی دعا کرده بود ! چندتا نظر بالاتر خودش به خانم ستاره التماس دعا گفته بود !

مامان بزرگ 1390/01/22 ساعت 20:05

منم همینو میگم آخه چرا خودت رو دخالت میدی؟
ناسلامتی سنی ازت گذشته صدای کلنگ قبرت داره میاد
انقدر تو مسائل خودت رو دخالت نده

دموزین 1390/01/22 ساعت 20:24

اینجوری نگید به هم!ماشاالله پدربزرگ که جوونه!فقط یه چند میلیارد سالی از سنش گذشته!تازه اول زندگیشه!نگید اینجوری!

پدر بزرگ 1390/01/23 ساعت 07:40

چیه ! نارحتی مچت رو گرفتم !؟ حالا عیبی نداره ! اتفاقا دعا خیلی چیزه خوبیه ! ولی دلم میسوزه واسه اون بابا بزرگه بیچاره ! چی میکشه از دستت !

پدر بزرگ 1390/01/23 ساعت 07:44

بابا بی انصافی نکنید ! به میلیارد نمیرسه دیگه ! تو میلیون تمومش کن خیرش رو ببینی !

مامان بزرگ 1390/01/23 ساعت 09:01

خیلیم دلش بخواد -
پدر بزرگ جان بدون آدم یه جاهایی خودش دعا میکنه یه جاهایی هم التماس دعا داره
راستی برای کدوم از دوره تاریخی هستی

ستاره 1390/01/23 ساعت 15:15

خوش به حالتون چه دل خوشی دارید سر این چیزا بحث میکنید.مامان بزرگ پدربزرگ... بچه ها یه نوه کوچیکی هم هست که بدجوری التماس دعا داره .سر نماز دعاش کنید.خیلی دعاش کنید...!! البته فکر کنم خودم یه پا مادر بزرگ شدم.یه دوستی چند وقت پیش میگفت بابا پیر شدی رو به قبله شدی..راست میگفت...فکر کنم صدای کلنگ قبر من بلندتره...التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد