کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

فلسفه چهارشنبه سوری


چهارشنبه ای که برای سور و شور بود با سوز همراه شد



واقعا فلسفه چهارشنبه سوری چیست؟ آیا این جشن بزرگ برای ترقه بازی ایجاد شده و فقط برای اعصاب خردی و دردسر بوده یا پیشینه ای دیگر داشته است؟

در مورد چهارشنبه سوری قصه ها و افسانه های مختلفی وجود دارد که یکی از مشهور ترین آنها حماسه ای است که در شاهنامه می خوانیم.

سور به معنای میهمانی و جشن است و اما چرا چهارشنبه سوری و چرا آتش برافروختن وچرا از روی آتش پریدن؟ براساس سروده های حکیم فردوسی، سیاوش فرزندکاووس شاه در هفت سالگی مادر را از دست می دهد. پادشاه همسر دیگر را برمی گزیند، سودابه زن پدر او عاشق سیاوش می شود:

یکی روز کاووس کی با پسر نشسته که سودابه آمد ز در

زناگاه روی سیاوش بدید پراندیشه گشت و دلش بردمید

زعشق رخ او قرارش نماند همه مهر اندر دل آتش نشاند

سودابه در اندیشه بود تا به گونه ای سیاوش را به کاخ خویش بکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه حضورسیاوش کرده و او را فرا خواند:

که باید که رنجه کنی پای خویش

نمائی مرا سرو بالای خویش

بیاراسته خویش چون نوبهار

بگردش هم از ماهرویان هزار

آنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به او گفت:

هر آن کس که از دور بیند ترا شود بیهش و برگزیند ترا

زمن هر چه خواهی، همه کام تو بر آرم ، نپیچم سر از دام تو

من اینک به پیش تو افتاده ام تن و جان شیرین ترا داده ام

سودابه پس از این که از مهر و عشق خود به سیاوش می گوید

رخان سیاوش چو خون شد ز شرم

بیاراست مژگان به خوناب گرم

چنین گفت با دل که از کار دیو مرا دور داراد کیوان خدیو

نه من با پدر بی وفائی کنم

نه با اهرمن آشنائی کنم

سیاوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادری خود گفت:

سر بانوانی و هم مهتری

من ایدون گمانم که تو مادری

سیاوش خشمناک از جای برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را کرد. سودابه که از برملا شدن واقعه بیم داشت داد و فریاد کرد و درست بسان داستان      یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه کرد ،سیاوش به سودابه می گوید که پدر را آگاه خواهد کرد:

از آن تخت برخاست با خشم و جنگ

بدو اندر آویخت سودابه چنگ

بدو گفت من راز دل پیش تو

بگفتم نهانی بد اندیش تو

مرا خیره خواهی که رسوا کنی؟

به پیش خردمند رعنا کنی

بزد دست و جامه بدرید پاک

به ناخن دو رخ را همی کرد چاک

برآمد خروش از شبستان اوی

فغانش زایوان برآمد بکوی

در پی جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست. سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و برای اثبات آن آماده است تا از تونل و راهروی آتش عبور کند. سیاوش گفت اگر من گناهکار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاکدامن باشم از آتش عبور خواهم کرد:

سیاوش بیامد به پیش پدر

یکی خود و زرین نهاده به سر

سیاوش بدو گفت انده مدار

کزین سان بود گردش روزگار

سیاوش سپه را بدا نسان بتاخت

تو گفتی که اسبش بر آتش بساخت

زآتش برون آمد آزاد مرد

لبان پر ز خنده برخ همچو ورد

چو بخشایش پاک یزدان بود

دم آتش و باد یکسان بود

سواران لشکر برانگیختند

همه دشت پیشش درم ریختند

سیاوش به تندرستی و چابکی و چالاکی به همراه اسب سیاهش از آتش عبور کرد و تندرست بیرون آمد:

یکی شادمانی شد اندر جهان

میان کهان و میان مهان

سیاوش به پیش جهاندار پاک

بیامد بمالید رخ را به خاک

که از نفت آن کوه آتش پرست

همه کامه دشمنان کرد پست

بدو گفت شاه، ای دلیر جهان

که پاکیزه تخمی و روشن روان

چنانی که از مادر پارسا

بزاید شود بر جهان پادشا

سیاوخش را تنگ در برگرفت

زکردار بد پوزش اندر گرفت

میآورد و رامشگران را بخواند

همه کام ها با سیاوش براند

سه روز اندر آن سور می در کشید

نبد بر در گنج بند و کلید!

این اتفاق و آزمایش عبور از آتش در بهرام شید (سه شنبه) آخر سال روی داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه) جشن ملی اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانی و شادمانی برقرار شد. و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکی او با پریدن از روی آتش جشن می گیرند.

یاد آن روزها بخیر; روزهای شیرین خاطرات چهارشنبه سوری و به شادی نشستن اهالی محل غروب آخرین چهارشنبه سوری های کوچه پس کوچه های تهران دیدنی بود; هنگامی که رنگ نارنجی غروب که با رنگ آتش بوته های چهارشنبه سوری بچه های محل هم رنگ می شد; شهر حال و هوایی دیگری پیدا می کرد. فریاد جوانان محل "زردی من از تو; سرخی تو از من" هنوز در گوش هایم می پیچد.

فرقی نداشت، پیر و جوان، کوچک و بزرگ به رسم دیرینه از روی بوته های به آتش کشیده شده می پریدند; گل می گفتند و گل می شنیدند. آن روزها پایان آخرین چهارشنبه سوری سال غم و ماتم نبود; هر چه بود خوبی و شادی بود.

پیرمردان و پیرزنان برای این رسم دیرینه احترام خاصی قایل بودند و اگر توان پریدن از روی بوته ها را نداشتند باید دیدگان خود را به رنگ قرمز و نارنجی آتش می دوختند و انرژی آتش گونه ای رابرای سال جدید در جسمشان ذخیره می کردند.

غروب چهارشنبه سوری ها; حتی رنگ نارنجی و قرمز آن حال و هوای دیگری دارد; این غروب همان غروب شیرین دیروز نیست و گویی با خشم نهفته در درون خود غم سنگینی بر دل های بزرگی می نشاند. گویا شور به انتظار نشستن چنین رسم دیرینه ای به سر آمده و کمتر کسی بی قرار آمدن چنین روزی است.

پیرمرد دیگر سخن نمی گوید; سکوت می کند و از خاطرات خوش گذشته سخنی به میان نمی آورد. دستی بر موهای نرم و لخت نوه کوچکش می کشد; کودکی خود را ترسیم می کند و دلش برای کودکی نوه اش می سوزد; از نهان آه می کشد "ای کاش همیشه انتهای چهارشنبه سوری ها با غروب آفتاب به شادی تبدیل می شد نه غم و ماتم".

پیرمرد با چشمان کم سو و ریزش به چشم نابینای نوه اش می نگرد; چشمی که می توانست نور قرمز و نارنجی چهارشنبه سوری ها را ببیند اما شیطنت های کودکانه چهارشنبه آخرین سال او را از این حق محروم کرد. چهارشنبه سوری مثل سایر مناسبت های ملی و مذهبی انسجام درونی جوامع ایرانی را تقویت می کند و در جایی دیگر تقویت نگاه حکومت به مناسبت های ملی ضریب امنیت اجتماعی و آرامش را در جامعه افزایش می دهد.

این رسم دیرینه با توجه به جایگاه ملی آن یک فرصت است و جدا کردن این رسم از عید باستانی نوروز و سیزده بدر غیرممکن و اعمال محدودیت در انجام مناسبت های ملی نیز به تقابل می انجامد. چهارشنبه سوری از مراسم دیرین ایران زمین است، آیینی که در صورت رعایت آداب سنتی مخصوص آن، ایام شادی بخشی را برای شهروندان به ارمغان می آورد.این آیین در گوشه و کنار و کوچه و پس کوچه های هر شهر و دیار، با آتش بازی، قاشق زنی، آجیل خوری از گذشته های دور همواره یادآور لحظات فرحبخش و خاطره انگیزی برای مردم بوده است.

اما این آیین دیرین به دست انسان های کوته بین در سال های اخیر حوادث فراوانی را بوجود آورده است.

انسان های کوته بین که برای استقبال از سال نو; بدترین و آزاردهنده ترین راه مثل ترقه بازی و یا آتش بازی را بر می گزینند. ترقه بازی و پرتاب وسایل آتش زا و ایجاد ترس ونگرانی و وحشت در شهروندان از جمله برنامه های بی هویتی است که درسال های اخیر وارد مراسم چهارشنبه سوری شده و عمدتا جز پشیمانی و ندامت برای عاملان آن به دنبال نداشته است.

ایرانیان، با اجرای سنت دیرینه قاشق زنی به منظور تحقق آرزوهای دور و درازشان سال پایان یافته را برای پیوستن به برگه های زرد کتاب تاریخ بدرقه کرده و بدرود می گفتند. اما اکنون سال هاست که روح این سنت ها و حقیقت رفتارهایی که گاهی نشان از فرهنگ غنی ایرانی دارد; جای خود را به رفتارهای پرخطری داده که از حالت تفریح نیز خارج شده و به عامل عمده مزاحمت در جامعه تبدیل شده است.

طی چندسال اخیر; آخرین چهارشنبه سال براثرشدت استفاده از مواد محترقه، وضعیت هوای تهران در شرایط خطرناک قرار می گیرد; کودکان خردسال و نوزادان و پیرمردان و پیرزنانی که درشرایط عادی هوای تهران نیز دچار مشکل هستند; بدترین روز زندگی خود را سپری می کنند.

بیمارستان ها نیز مملو از آسیب دیدگانی است که نمی توانند به هیچ مرجعی شکایت ببرند.

چهارشنبه سوری ای که درمیان ایرانیان با آیین و تشریفات خاصی همراه بود; یک مفهوم مشترک را به همراه داشت، اینکه در شب چهارشنبه آخر هرسال، تمام اعضای خانواده به دور همدیگر جمع می شدند و گرداگرد آتش که برای زرتشتیان مظهر جاودانگی است، به جشن می پرداختند.

در ایران قدیم، آیین چهارشنبه سوری در دو بخش عمومی و اختصاصی اجرا می شد. آیین عمومی این شب، مربوط به مراسمی مشترک در بین تمام ملل از نژاد آریایی بود، اما آیین اختصاصی این نژاد در شهرها و کشورهای مختلف با اندکی تفاوت اجرا می شد. مردم تهران در برگزاری جشن شب چهارشنبه سوری آیین های خاصی داشتند که بیشتر این آیین ها به دیگر شهرهای کشور نیز منتقل شد.

شاید زیباترین و قدیمی ترین آداب چهارشنبه سوری، آتش افروختن و جستن از روی آن و شادی کردن در کنار آتش باشد.

 تمام آیین زیبای چهارشنبه سوری روبه فراموشی و جای آن را موادآتش زا و صوتی نظیرترقه و صداهای ناهنجار و انفجارهای ناشی از ترقه که منجر به رنجش مردم و آسیب های جسمی و روحی می شود; گرفته است. بازی با این مواد آتش زا هرساله خطرات جانی ومالی بسیاری را برای مردم بوجود آورده و ازاین رو با هشدارهای بسیار و ایجاد محدودیت های قانونی نیز همراه شده است.

 به رغم همه این هشدارها و محدودیت ها روشن نیست که چرا هر ساله تمایل به بازی با این مواد خطرناک به جای کاهش، افزایش می یابد. دربسیاری از نقاط شهر گروه های نوجوانان و جوانان برای شوخی، خنده و تفریح با انداختن یکی از این ترقه ها جلو پای مردم، سعی در سرگرم کردن خود دارند. در سال های اخیر برگزاری مراسم چهارشنبه سوری و وقوع اتفاقات ناگوار مراکز مختلفی مثل سازمان آتش نشانی، اورژانس، نیروی انتظامی و حتی بیمارستان ها را درگیر کرده است. مسوولان سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی معتقدند که خسارات مالی و جانی چهارشنبه سوری در سال های اخیر روند صعودی داشته و باید برای جلوگیری از تداوم آن برنامه ریزی مناسب انجام داد.

اما این آیین از سال های اخیر به چه سویی پیش می رود؟ به سوی تحکیم و زیباترشدن آیین ایرانی و یا سنت شکنی و تبدیل شدن به یک ناهنجاری اجتماعی؟ چهارشنبه سوری پایان سال را چه بنامیم؟ چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سوزی؟ شور و شادی یا غم یا نگرانی؟

http://www.aftabir.com/images/article/break.gif

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سامان 1389/12/25 ساعت 18:16

اسم وبلاگ رو بزارید وبلاگ خاله زنک بازی.

ستاره 1389/12/26 ساعت 00:14

ببخشید متوجه نمیشم چرا اینو میگید؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!چه ربطی داره؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد