کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

کــــافــــه حـســـــــابداران

بســــم الـلــــه الـرحــمن الـرحیــــــــــــــــــــمـــ.......... . . .

سایت جدید انجمن حسابداری


سایت جدید انجمن علمی حسابداری دانشگاه ارشاد





دانشجویان گرامی برای مشاهده سایت جدید انجمن می توانند به آدرسهای زیر مراجعه نمایند 


و


با استفاده از گزینه " ایجاد یک حساب کاربری " در بخش ورود کاربران به عضویت سایت در آیند.


گفتنی است فعالیت سایت تا پایان تابستان 89 بصورت آزمایشی می باشد.




تذکر 1 : در هنگام ثبت نام جهت عضویت در سایت در قسمت " نام " ؛ نام و نام خانوادگی واقعی خود را بصورت کامل وارد نمایید.


تذکر 2 : در قسمت " نام کاربری " ؛ می توانید از اسامی مستعار استفاده نمایید.


تذکر 3 : نام و نام خانوادگی شما تنها برای مسئولین سایت قابل مشاهده میباشد و دیگر کاربران سایت تنها قادر به مشاهده نام کاربری شما می باشند.


تذکر 4 : در قسمت نام کاربری نیز در صورت تمایل میتوانید از نام و نام خانوادگی خود استفاده نمایید.


تذکر 5 : پس از تایید ثبت نام شما توسط مدیران سایت ، دسترسیهای لازم برای شما ایجاد خواهد شد.


تذکر 6 : در صورت وجود هر گونه ابهام ، پیشنهاد ، انتقاد و یا پرسش می توانید از بخش " جعبه گفتگو " در سایت جدید ، " بخش " نظرات " و بخش " تماس با ما " در وبلاگ و یا از " ایمیل انجمن " استفاده نمایید.


تذکر 6 : تنها اعضای سایت می توانند از امکانات ویژه سایت که در حال راه اندازی میباشد

استفاده نمایند.




www.EAGroup.ir



www.EAGroup.tk





ایمیل انجمن :


Ershad_Accounting@Yahoo.com





نظرات 24 + ارسال نظر
دموزین 1389/05/21 ساعت 10:49

من نفهمیدم چی شد!!!!یعنی فقط اونایی که عضو انجمنن می تونن بیان تو این سایت هم عضو شن؟!بعد این امکانات ویژه ش چیه مثلا؟!

نه ! هر کسی میتونه عضو بشه !

مریم 1389/05/21 ساعت 17:04

مثلا چه امکاناتی!!!؟

اگر عجله نکنید در آینده نزدیک میبینیدشون!

نوشین 1389/05/21 ساعت 19:29

این سایت که هیچی نداره؟ این وبلاگه چی میشه ؟ از این به بعد اطلاعیه هارو اونجا میزنید؟

اگر خدا بخواد یواش یواش اسباب کشی می کنیم ! بعدش احتمالا وبلاگ تعطیل میشه !

سامان 1389/05/21 ساعت 21:56

من که عشقم همینجاست.( همه وبلاگ سرای من است). در ضمن سایتش خیلی دیر بالا میاد.اصلا حال نکردم.سایت تبیان بهتر تره...........

خوب تازه اولشه ! درست میشه انشاالله !

! 1389/05/21 ساعت 22:25

وبلاگو جدیدا سانسور می کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خلاف حقوق ازادی بیانه .........!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

کی این اتفاق افتاده!؟ مورد چی بوده !؟

پریناز 1389/05/22 ساعت 02:23

خب من عضو شدم امکانات ویژه کجاشه؟!

دموزین 1389/05/22 ساعت 14:02

آزادی بیان؟!!!!!!!!!
شما فکر می کنین کجا دارین زندگی می کنین؟!اروپا؟!آمریکا؟!نه خیر
اینجا ایران است.......
و اینجا هم وبلاگ انجمن حسابداری.همون جایی که می گن متعلق به همه دانشجوهای حسابداریه و قراره از بحث های متفرقه و غیر علمی دوری کنیم و اطلاعات عمومی هم رو بالا ببریم!این مطالب هم خود به خود حذف می شن!سانسور کدومه؟!چرا جو می دین الکی!!!!
بهتره شما هم مثل ما چشماتونو ببندین و همون همه چی آرومه رو زمزمه کنین!!!!!وگرنه شاید شما هم خود به خود حذف شدین.....

دموزین 1389/05/22 ساعت 15:51

چون گفتین این وبلاگه داره تعطیل میشه و منم عضو این سایت جدیدتون نشدم٬گفتم تا تعطیل نشده و هنوز می تونم حرف بزنم و سانسور نشدم یه پیشنهاد یا در واقع نصیحت دوستانه براتون داشته باشم.
اونم این که مطمئن باشین تکروی٬خود مختاری و استبداد هیچوقت نمی تونه دووم بیاره!شما ها این وبلاگ رو با یه وبلاگ شخصی اشتباه گرفتین!یه نفر اون بالا نشسته و مطالب رو به سلیقه خودش گزینش می کنه و در مقابل اعتراضات فقط شعار آزادی بیان می ده!به خدا اگه بخواین توی سایت جدیدتونم همین خودمختاری رو داشته باشین بازدید کننده هاتون یه روزی به صفر می رسه!
اینو فقط به عنوان یه دوست گفتم.امیدوارم جبهه گیری نکنید و یه کم منطقی باشید...
موفق باشید.

مجتبی درودیان : با سلام ، دوست گرامی ، بنده نمی دونم شما دارید در مورد چی صحبت می کنید!! خواهش می کنم واضح صحبت کنید و بفرمایید چه نظر یا مطلبی ، کی و کجا سانسور یا پاک شده !؟
بجای اینکه بشینید و اینجوری اظهار نظر کنید ، بنده رو راهنمایی کنید ببینیم این سانسور کجا بوده ! ضمن اینکه این وبلاگ چندتا مدیر داره و اداره اون با ۱ نفر نیست !
میتونید بند رو از طریق همین بخش نظرات و یا از طریق ایمیل و یا بخش تماس با ما روشن بفرمایید ، بلکه ما هم در جریان قرار بگیریم !!!

........ 1389/05/22 ساعت 22:49

خدایا چی می شد ماه رمضون مثل جام جهانی بود، هر چهار سال یکبار اونم در یک کشور برگزار می شد؟ (سازمان حمایت از کفار ایران)

........ 1389/05/22 ساعت 22:52

ای نگاهت رونق فردای من ، در تو معنا می شود دنیای من
ای کلامت بهترین اثبات عشق،‌ با تو ماندن آرزوی رویای من

[ بدون نام ] 1389/05/22 ساعت 22:54

دوستان من به جای نیش و کنایه بهم امید بدید"

پدر بزرگ 1389/05/23 ساعت 01:01

چی شده فرزندم! نبینم غمگینی ! به پدربزرگ بگو ببینم مشکلت چیه ! فرزندان ۱ دقیقه شلوغ نکنید ، ببینم این فرزندم مشکلش چیه !

دموزین 1389/05/23 ساعت 12:27

چه عجب یکی پیدا شد که به حرف من گوش بده!اگرچه از دست شما هم فکر نکنم کاری بربیاد!همین مطلب قبلیه رو سانسور کردن.هر کامنتی هم که به مذاقشون خوش نمیاد برمیدارن!بعدم یه جوری نگاهمون می کنن که انگار آلزایمر داریم!من اصلا توقع ندارم که به این اعتراضای من رسیدگی شه!چون یه مدت اینجا بودم و دیدم چه خبره!معلوم نیست کی به کی به این وبلاگ سر می زنن که این طور با بهت از سانسور صحبت می کنن!!!!!منم فقط خواستم این حرفا تو دلم نمونه وگرنه از اولشم می دونستم که جواب درست و حسابی نمی گیرم!
برید خوش باشید با وبلاگتون.....

مایکل 1389/05/23 ساعت 12:35

اولین اس ام اس جهان در سال:01/01/0001
در ساعت: 00:00:01 ارسال شد:
آدم: دوست دارم جیگر
حوا : شما ...!؟

مایکل 1389/05/23 ساعت 12:37

می دونی شکست عشقی یعنی چی؟
یعنی بری پای تخته کنفرانس بدی، بعد بفهمی زیپ شلوارت باز بوده!

مایکل 1389/05/23 ساعت 12:42

لطیفه ملانصرالدین
روزی ملا از زنش پرسید وقتیکه شخص بمیرد، چگونه معلوم می شود که مرده است؟ زن گفت علامت آن اینست که دست و پایش سرد میشود. پس از چند روز ملا برای آوردن هیزم به جنگل رفت و چون هوا بسیار سرد بود، دست و پایش یخ کرد. سخن زنش را بخاطر آورده با خود اندیشید که مرده است. در حال خود را به زمین انداخته چون مردگان دراز کشید. اتفاقا یک دسته گرگ رسیده خر او را دریده شروع به خوردن کردند. ملا آهسته سر را بلند نموده گفت : اگر نمورده بودم ،به شما می فهماندم خر مردم خوردن چه نتایجی دارد .




ملا میخواست زن بگیرد. همسایه ها از زنی بسیار تعریف کردند که ملا ندیده عاشق شد. مخصوصا از چشمهای شهلایش بسیار وصف کردند. عاقبت ملا تسلیم شده او را عقد کرد. در شب عروسی خربزه ای خریده به خانه آورد. زن که لوچ بود، به او اعتراض نمود که چرا اسراف کرده و دو خربزه; خریدی؟ ملا فهمید زن لوچ است ولی چاره ای نداشت. در سر سفره به او گفت: این شخص که پهلوی شما نشسته کیست؟ ملا گفت هرچه را دوتا می بینی عیب ندارد، خواهش می کنم من یکی را دو تا نبین.


پدر ملا ماهی بریان شده به خانه آورد ، ملا نبود. مادرش گفت: خوب است قبل از آمدن ملا ماهی را بخوریم. که اگر او باشد، نمیگذارد به راحتی از گلویمان پایین رود. در این بین ملا در زد. مادرش دو ماهی بزرگ را زیر تخت پنهان کرده کوچکتر را در میان گذاشت، ملا از شکاف در نگاه می کرد، چون وارد شد و نشست، پدرش از او پرسید: پدر جان حکایت یونس را میدانی؟ ملا گفت از این ماهی می پرسیم، بعد سر را جلو برده ، گوش به دهن ماهی بنهاده گفت : این ماهی میگوید در آن زمان من کوچک بودم و این مطلب را از دو ماهی بزرگتر که زیر تخت هستند بپرسید !


از ملا پرسیدند لباست چرک شده چرا نمی شویی؟ گفت چون دوباره چرک خواهد شد. چرا زحمت بیهوده بکشم ؟ گفتند چه اشکال دارد دوباره هم خواهی شستگفت من که برای لباسشویی خلق نشده ام کار دیگری هم دارم .

دندان ملا درد می کرد. نزد دندان ساز رفته گفت: دندان مرا بکش. گفت: دو دینار بده ، ملا گفت : یک دینار بیشتر نمی دهم، دندانساز قبول نکرد. ملا ناچار شده دو دینار داد. پس دندانی که درد نمیکرد به او نشان داد. چون آنرا کشید گفت سهو کردم دندانی که دود میکرد دیگری است. آنرا هم کشید. ملا گفت: خواستی از من پول زیادی بگیری اما من از تو زرنگتر بودم ، ترا گول زه کاری کردم که همان دانه ای یک دینار تمام شد .

ملانصرالدین بالای منبر سخنرانی می کرد: هرکس چندتا زن داشته باشه به همون تعداد چراغ تو بهشت براش روشن می شه. ییهو توی جمعیت، زن خودش رو دید. هول کرد و گفت: البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش

[ بدون نام ] 1389/05/23 ساعت 12:45

اگه گفتی Love is Your Face یعنی چی؟
یعنی جمالتو عشقه!




می دونی چینی ها به دوقلو چی میگن؟ این چون اون، اون چون این!


روباهی به زاغی گفت: چه دمی، چه سری، عجب پایی! زاغ عصبانی شد و گفت: بی‌تربیت! خجالت بکش. اون موقع من کلاس اول بودم. حالا شوهر دارم!

ستاره 1389/05/23 ساعت 13:28

این پیام های با نمک کاره کیه؟
جناب با نمک اینجا محل گذاشتن کامنته
اونم نهایت 5 6 خط نه اینکه داستان بنویسی
میتونسیتی اینارو ایمیل کنی یا اگر عضو هستی بذاری رو وبلاگ
بهتر بود

[ بدون نام ] 1389/05/23 ساعت 13:39

میخواستم فضا رو عوض کنم(ستاره خانم)

ستاره 1389/05/23 ساعت 13:41

دستتون درد نکنه ولی فکر نمیکنید اینطوری فضا رو میگیرید؟
داستان که نه یه لطیفه کوچیک بنویسید
خیلی هم خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد